جوک های جدید _ سری دهم
غضنفر شاكي ميشه، ميگه: آخه چقدر برا ترکا جوک ميگن؟! اصلاً من ميرم زير اقيانوس زندگي ميكنم، ديگه از روي زمين خسته شدم! خلاصه لوازم قواصي رو جور ميكنه و ميره زير اقيانوس. هنوز پنج دقيقه نگذشته بوده كه يه دفعه يه كوسه مياد بهش ميگه: ببخشيد، شما تركيد؟! غضنفر خيلي شاكي ميشه، ميگه: آخه لامصب! تو از كجا فهميدي؟! كوسهه ميگه: آخه فقط تركها كپسول گاز به خودشون ميبندن ميان زير آب !
================
تركه ادعای پيغمبری میكنه ميگن معجزه بيار ميگه:ق
================
لره پشه بند ميخره، تا صبح نمیخوابه پشه ها را مسخره ميكنه
=================
دعاى لر:خدايا تا زنده هستيم ما را از دنيا نبر
==================
غضنفر دل درد داشت رفت دکتر. دکتر یه ظرف کوچیک بهش داد و گفت: فردا تو این مدفوعت رو بریز بیار. غضنفر فرداش با یه سطل پر رفت پیش دکتر! دکتر گفت این چیه...؟ چرا اینقدر زیاد...؟ گفت: آقای دکتر، گفتم شاید تعارف میکنی
====================
تو آبادان وقتی هوا تاریک میشه از بلندگوهای مسجد اعلام میکنند: همشهریان محترم هوا تاریک شد. لطفن عینکاتون و بردارید.
ادامه مطلب